چرا به نظر میرسد که مردها در مقایسه با زنان به عشق و رابطه، کمتر اهمیت میدهند؟
«میدونم دوستم داره، اما همیشه حس میکنم که رابطهمون برای من مهمتره تا برای او»، «همیشه کارهای خاصی برای همسر/نامزدم انجام میدهم، برای مناسبتها یا شبهای خاص برایش کارت پستال میفرستم یا برنامهریزی میکنم اما او از این کارها نمیکند».
این جملات برای شما آشنا نیست؟ بسیاری از زنان با این جملات ارتباط برقرار کرده زیرا با مردهایی هستند که به رابطه و ازدواجشان اهمیت کمی میدهند. اما این واقعیت ندارد بلکه رازهایی در این باره وجود دارد که خانمها باید آنها را درک کنند.
«مردها هویت خود را اغلب از ناحیه شغل و موفقیتهایشان تعریف میکنند در حالی که زنها هویتشان را فقط براساس روابط خود بیان میکنند.»
برای مردها موفقیت از هر مورد دیگری مهمتر است چرا که بقای جسمانی خانواده را تضمین میکند. در حالی که زنان نیز بقای خود را در حفظ روابط احساسی و فرزندان خود میبینند. بنابراین اگر شما هم مانند همسرتان تمام وقت کار میکنید امکان دارد چشمانداز شما از تعادل بین شغل و عشق، خیلی با ذهنیت همسرتان منطبق نباشد.
در تحقیقاتی که در سال ۱۹۷۸ انجام شد نتایج به دست آمده نشان داد که ۷۵٪ مردان، گفتند که مهمترین مورد زندگیشان، شغلشان است در حالی که ۷۵٪ از خانمها، خانواده خود را مهمترین مورد بیان کرده بودند. زنها این تفاوت در اولویت را به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه مردها دوستشان ندارند، میدانند. اما حقیقت این است که:
«چنانچه مردی نسبت به شغل و تواناییهای حرفهای خود حس خوبی نداشته باشد، به سختی میتواند توجه خود را به روابط عشقی و احساسیاش معطوف کند.»
اگر مرد زندگیتان در رابطه با شغلش مأیوس و سر خورده شده، یا نگران یک پروژه بوده و یا زیر فشار اقتصادی باشد، یا احساس کند در یکی از مراحل رشد و موفقیتش درمانده است. از لحاظ احساسی و عاطفی به طور کامل در دسترس شما نخواهد بود. برای او مشکل است که احساس آرامش و راحتی کند بدون آنکه در زندگیاش احساس موفقیت داشته باشد.
موضوع این نیست که دوستتان ندارد و یا به شما احتیاج ندارد. حتی موضوع بیشتر دوست داشتن شغلش هم نیست. بلکه مطلب این است که شغلش تأثیر بیشتری بر احساس رشد و اعتماد به نفس او دارد تا رابطهاش با شما. درک این مسئله برای زنان مقداری مشکل است زیرا ارزشیابی آنها با مردان متفاوت است.
متأسفانه این عادت مردها که خود و هویتشان را با شغل و موفقیتهایشان تعریف کرده و اعتماد به نفسشان را فقط در دستیابی به اهدافشان معطوف کردهاند. باعث شده تا آمار بیماریهای مربوط به استرس در میان مردها بیشتر از زنان باشد. بیماریهایی نظیر: فشار خون بالا، حملات قلبی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر.
چرا جایگاه مردان بیشتر در سرشان است؟
دلیل بعدی این که چرا مردها در مقایسه با زنها اهمیت کمتری به احساس و روابطشان میدهند، در تفاوتهای ساختمانی مغز آنهاست. «مغز مردها به سختی میتواند از حالت تفکر به سمت احساسات و عواطف تغییر عملکرد بدهد.»
حال از این تفاوت مغز مردها و زنان چه نتیجهای میتوان گرفت؟ این تفاوت به طور کامل توضیح میدهد که چرا مردها به سختی میتوانند از عقلانیت به سمت احساسات تغییر موضع بدهند. به عبارت دیگر جایگاه مردان بیشتر در سرشان است تا در قلبشان. به این معنا که مغز یک مرد مدت زمان بیشتری نیاز دارد تا تغییر وضعیت بدهد.
آیا تا کنون متوجه شدهاید هنگامی که در سفر یا تعطیلات هستید توجه و محبت بیشتری از جانب شوهر/نامزدتان دریافت میکنید؟ و در این مواقع گرایش بیشتری به روابط جنسی دارد؟ در اینجا نیز همان توضیح قبل صادق است. هنگامی که مرد از شغل و کارش دور میشود نه تنها فشارها و اضطرابهای محیط از روی او برداشته میشود بلکه به مغزش نیز استراحت میدهد.
این باعث میشود همسرتان از لحاظ احساسی امنیت بیشتری داشته و بیشتر و بهتر درکتان کند و نزدیکتان باشد. چرا که دیگر مجبور نیست مرتب از یک وضعیت به عملکرد دیگر تغییر موضع بدهد. در این باره زنها میگویند: همیشه در تعطیلات رفتار شوهرشان به طور کامل با زمانی که در خانه هستند متفاوت است.
راه حلهایی برای راز شماره ۳:
۱- اطلاعات داده شده را با همسر/نامزدتان در میان بگذارید و در باره این مفاهیم با او گفتگو کرده و نظرش را جویا شوید. هر گاه که همسر/نامزدتان رمانتیک و احساسی نبود به گونهای نشان دهید که این موضوع را درک میکنید. به یاد داشته باشید که مردها از اینکه بدانند شما آنها را درک میکنید، خیلی خوشحال میشوند.
ممکن است نامزد یا همسرتان این موضوع را تأیید کند که به عشق و روابط، علاقه کمتری نشان میدهد و دلیل آن را نداند. مردها گاهی اوقات نیز خودشان عمق احساسشان را نسبت به همسر خود، مورد تردید قرار میدهند. از خود بپرسند که: اگر واقعاً همسر/نامزدم را دوست دارم، آیا به اندازه او به عشق و احساسات علاقه نشان میدادم؟
۲- با نامزد/همسرتان درباره روشهای دیگر افزایش احساس ارزشمند بودن و اعتماد به نفس داشتن (نه فقط موفقیتهای شغلی بلکه پیشرفتهای ارتباطی) صحبت کنید. مردها بایستی به منظور داشتن روابط و زندگی سالمتر، اولویتهای خود را بازبینی کرده و آنها را نه فقط بر اساس پیشرفتهای اقتصادی و مالی بلکه کمی هم بر اساس موفقیتهای روحی، احساسی و عاطفی پایهریزی کنند.
۳- میتوانید به مردها کمک کنید تا استرس کمتری داشته باشند. با صحبت کردن درباره راههایی، که به انتقال او از محیط کار به کانون خانواده کمک میکند، حامی او باشید.
- روشهایی بیابید تا همسر/نامزدتان بتوانند به وسیله آنها تنشهای کاری و شغلیاش را در پایان روز کاهش دهد.
- به محض ورود همسرتان به خانه، با مسائل و مشکلات احساسی و عاطفی به او هجوم نبرید. به او فرصت بدهید تا آرام بگیرد.
- با همسرتان در این باره صحبت کنید که چگونه میتوانید به رشد و عمق رابطهتان کمک نمایید و به توافق برسید. از او بخواهید احساساتش را در رابطه با موارد زیر بیان کند:
- تصویر ذهنی او از یک رابطه ایدهآل
- میزان وقت و انرژی، برای بهبود روابطهاش با شما
- بیان روشهایی که باعث ایجاد رابطهای مستحکم و نیرومند است. (مانند کتاب، سمینار، مشاوره و غیره)
- بیان شیوههای حل برخوردها و مشکلات
صحبت در خصوص موضوعات فوق با همسرتان، نه تنها به شما اطمینان خاطر میدهد که همسرتان نیز به اندازه شما به این مسائل اهمیت میدهد و مایل است در جهت رشد و موفقیت رابطهاش تلاش کند. بلکه به او کمک کرده احساس خوب ناشی از صحبت درباره این مسائل را با شما تجربه کند. تعهد همسر/نامزدتان مبنی بر مشارکت و همکاری در رابطه باعث میشود احساس کنید هر دو اعضای یک تیم هستید. دو انسان متعهد و متحد برای موفقیت یک رابطه.