در فرهنگ ما، اکثرمان عشق را ایدهآل و حل کننده تمام مشکلات زندگی میدانیم. فیلمها، داستانها و تاریخ، آن را هدف نهایی در درمان تمام دردها به حساب میآورند. چون زیادی عشق را بزرگ میکنیم در نتیجه شکستِ روابط برایمان گران تمام میشود.
اگر باور داشته باشیم که «تنها عشق برای ما کافی است» امکان دارد از ارزشهای بنیادین مانند احترام، فروتنی و تعهد نسبت به افراد مهم زندگی غافل شویم. اگر عشق همه چیز را حل میکند پس چرا خود را با کارهای دیگر اذیت میکنیم؟
اما اگر باور داشته باشیم «عشق کافی نیست» و درک کنیم که روابط سالم نیازمند چیزی فراتر از عواطف مطلق و شور و شوق بلندپروازانه است، آنگاه متوجه میشویم که چیزهای مهمتری نسبت به عاشق بودن مطلق در زندگی و روابط وجود دارد که موفقیت ما وابسته به این ارزشهای عمیق و مهم است.
- سه حقیقت تلخ درباره عشق:
مشکل بزرگ ایدهآل پنداری عشق این است که باعث انتظارات غیرواقعی درباره ماهیت واقعی عشق و توانایی آن میشود. این انتظارات مسبب تخریب مهمترین و عزیزترین روابطمان میشود.
۱– عشق مساویِ سازگاری نیست: عشق فرآیندی عاطفیست در حالی که سازگاری فرآیندی منطقی است. ممکن است عاشق فردی بشویم که ما را به ورطه نابودی بکشاند یا فردی که باعث شود از خودمان متنفر شویم. حقیقت این است که کار از اول مشکل دارد، وقتی درگیر رابطه عاشقانه و به دنبال شریک عاطفی هستید؛ باید علاوه بر قلب، عقلتان را نیز به کار بیندازید.
باید ارزشهای فرد مقابل را بسنجید، اینکه چه رفتاری با خود دارد؟ با اطرافیانش چگونه رفتار میکند؟ آرزوها و جهانبینیاش چیست؟ زیرا اگر عاشق فردی شوید که با شما سازگاری ندارد روزگار بدی در انتظار شما خواهد بود.
۲- عشق مشکلات رابطه را حل نمیکند: با وجود اینکه عشق باعث میشود درباره مشکلاتِ رابطه، احساس بهتری پیدا کنیم اما در واقع هیچ مشکلی را حل نمیکند. اینها از تأثیرات رابطه مسموم هستند که قطار هوایی احساسات سرمست کننده است و در آن هر هیجانی مهمتر از هیجان قبلی است. اما اگر تکیهگاه امن و محکمی نداشته باشید این امواج بلند احساس همه آن سر خوشی را با خود غرق میکنند.
۳- عشق همیشه ارزش فدا کردن خودتان را ندارد: یکی از نشانههای بارز عاشقی این است که میتوانید خود و نیازهایتان را نادیده بگیرید تا نیازهای معشوق را برآورده سازید. اما سؤالی که پرسیده نمیشود این است که: چه چیز را قربانی میکنید؟ آیا ارزشش را دارد؟
در رابطه عاشقانه، طبیعی است که دو طرف گاهی خواستهها، نیازها و زمانشان را برای یکدیگر فدا کنند. این امری طبیعی و سالم و بخش بزرگی از تعالی رابطه است. اما وقتی بحث بر سر قربانی کردن عزت نفس، شأن و منزلت، جسم، آرزوها و اهداف زندگی شخص باشد، آن هم فقط برای نگه داشتن فرد مقابل، این عشق مشکلساز است. رابطه عاشقانه باید مکمل هویت فردی ما باشد، نه اینکه به آن آسیب برساند و یا جایگزینش بشود.